خاموشی

طبق آمارها، حدود ۱۵ درصد از ظرفیت نیروگاه‌ها بیش از ۳۰ سال عمر دارند. این نیروگاه‌ها نه‌تنها به دلیل فرسودگی و عدم نوسازی به‌طور کامل قادر به تأمین نیازهای کشور نیستند، بلکه خرابی‌های مکرر و افزایش هزینه‌های نگهداری و تعمیرات نیز به بحران فعلی دامن می زند.

ایران در سال‌های اخیر با بحران عمیق و پیچیده‌ای در تأمین برق روبه‌رو بوده که ابعاد آن فراتر از یک مشکل فنی و محدود به بخش انرژی است و به تهدیدی جدی برای بخش‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی تبدیل شده است. این بحران به‌طور مستقیم بر روند تولید و مصرف انرژی در کشور تأثیر گذاشته و در کنار بحران‌های اقتصادی، خسارت‌های زیادی به بنگاه‌های تولیدی و صنعتی وارد کرده است.

در تابستان ۱۴۰۳، کسری برق به ۵۵۷/۱۷ مگاوات رسید که این عدد بحران را به ابعادی وسیع‌تر از آنچه که انتظار می‌رفت، کشاند. این کسری برق که در زمستان ۱۴۰۳ نیز ادامه پیدا کرد، به‌خوبی نشان داد که بحران برق در ایران نه تنها مقطعی نبوده بلکه تبدیل به یک معضل بلندمدت شده است که نیازمند راهکارهای فوری و بنیادین است.

یکی از دلایل اصلی ناترازی در بخش برق، ضعف شدید در مدیریت مصرف و عدم وجود برنامه‌های مؤثر برای جابجایی بار در زمان‌های اوج مصرف است. آمارها نشان می‌دهند که در تابستان ۱۴۰۲، ۸۱ درصد از مدیریت مصرف برق به واحدهای تولیدی و صنایع بزرگ اختصاص یافت، در حالی که بخش خانگی با ۴۸ درصد از پیک مصرف، تأثیر بسیار زیادی در بحران برق داشت. چالش‌های زیرساختی در صنعت برق نیز به‌ویژه در ارتباط با فرسودگی بسیاری از نیروگاه‌ها و تجهیزات شبکه یکی دیگر از عوامل اصلی بحران برق در ایران به شمار می‌رود.

طبق آمارهای موجود، حدود ۱۵ درصد از ظرفیت نیروگاه‌ها بیش از ۳۰ سال عمر دارند. این نیروگاه‌ها نه‌تنها به دلیل فرسودگی و عدم نوسازی به‌طور کامل قادر به تأمین نیازهای کشور نیستند، بلکه خرابی‌های مکرر و افزایش هزینه‌های نگهداری و تعمیرات نیز به بحران فعلی دامن زده است. این مشکل زمانی تشدید می‌شود که شبکه انتقال و توزیع برق نیز از مشکلات مشابهی رنج می‌برد. طبق گزارش‌های منتشر شده در ترازنامه انرژی سال ۱۴۰۰، تلفات در شبکه‌های انتقال و توزیع برق کشور به‌ترتیب به ۲۵ و ۳۶ درصد افزایش یافته است.

علاوه بر این، مصرف داخلی نیروگاه‌ها که برای تأمین برق مورد نیاز تاسیسات خود مصرف می‌کنند، یکی از دیگر عواملی است که باعث کاهش ظرفیت واقعی شبکه برق کشور می‌شود. در سال ۱۴۰۰، مصرف داخلی نیروگاه‌ها به حدود ۱۰ هزار مگاوات رسید که معادل ۸/۲ درصد از کل تولید برق کشور بود.

در پاسخ به این بحران، پیشنهادات مختلفی برای بهبود وضعیت تأمین برق در کوتاه‌مدت و بلندمدت ارائه شده است. وزارت نیرو باید با همکاری استانداری‌ها و دیگر نهادهای مسئول، اختیارات بیشتری به استانداران برای تغییر ساعات کاری ادارات و بهینه‌سازی توزیع بار در شبکه بدهد. همچنین، راه‌اندازی کمپین‌های آموزشی برای کاهش مصرف برق در بخش خانگی و استفاده از مشوق‌ها و جرائم برای تأثیرگذاری بیشتر بر رفتار مصرف‌کنندگان ضروری است.

علاوه بر این، باید به تنوع‌بخشی به سبد تولید انرژی نیز توجه داشت. در حال حاضر، بیش از ۹۰ درصد برق تولیدی کشور از گاز و فرآورده‌های نفتی تأمین می‌شود. این وابستگی شدید به گاز، که خود با ناترازی‌های مکرر روبروست، نشان‌دهنده‌ نیاز جدی به سرمایه‌گذاری گسترده در نیروگاه‌های تجدیدپذیر و افزایش سهم انرژی‌های پاک از ظرفیت تولید برق کشور است.

همچنین برای حل پایدار این بحران، ضروری است که وزارتخانه‌های مختلف، از جمله نیرو، نفت و صمت، به شکل هماهنگ و هم‌افزا عمل کنند. این همکاری نه تنها برای اجرای موفق سیاست‌های انرژی و تنظیم تعرفه‌ها لازم است، بلکه برای شکل‌دهی به یک بازار واقعی انرژی و جلب اعتماد سرمایه‌گذاران خصوصی نیز حیاتی است.

به علاوه ، تجربه کشورهای دیگر نشان داده که بدون اصلاحات عمیق در نظام تعرفه‌گذاری و سیاست‌گذاری انرژی، نمی‌توان به بهبود وضعیت امید بست. در ایران، تعرفه‌های انرژی، به‌ویژه برق، به‌طرز معناداری پایین‌تر از سایر کشورهاست؛ تفاوتی که مانع از بهبود بهره‌وری و جذب سرمایه‌گذاری شده است.

همچنین، نباید مصرف‌کنندگان به‌عنوان مقصران اصلی معرفی شوند. سیاست‌گذاران باید مسئولیت خود را در ایجاد شرایط مناسب برای مصرف بهینه بپذیرند. بهبود بهره‌وری انرژی نیازمند اصلاحات ساختاری است که نه‌تنها شامل به‌روزرسانی زیرساخت‌ها و نصب کنتورهای هوشمند می‌شود، بلکه توسعه بازار واقعی برای تجهیزات کم‌مصرف و دسترسی آسان به آن‌ها را نیز در بر می‌گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *